بخش چهارم يادداشت عنصر امر بمعروف در نهضت حسينی
يادداشت عنصر امر به معروف در نهضت حسينی
معنی معروف و منكر ، و معنی امر به معروف و نهی از منكر . كلمه
" معروف " شامل همه هدفهای مثبت اسلامی ، و كلمه " منكر " شامل همه
هدفهای منفی اسلامی میگردد ، و لهذا با چنين تعبير عامی آمده است . و اما
امر به معروف و نهی از منكر گرچه با تعبير امر و نهی است ولی به نص
حديث و فقه و تاريخ قطعی اسلامی ، شامل هر وسيله مشروعی است كه برای اين
هدفها بشود استفاده كرد و اين ساختمان را نگه داشت و توسعه داد .
2 - ارزش واقعی و ثبوتی امر به معروف از نظر اسلام . قرآن و سنت چه
اهميت و چه موقع و ارزشی برای آن قائل است ؟ ( آيات امر به معروف و
نهی از منكر ، و روايات عجيبی كه در اين زمينه رسيده است ) . پس اين
اصل در متن اسلام و در مقام ثبوت ، ارزش بسيار اصلی دارد و از اركان
تعليمات اسلامی است .
3 - در نهضت حسينی سه عامل و سه عنصر دخالت داشته است و اين نهضت
به حسب هر يك از اين سه عنصر يك ارزش و اعتبار خاصی پيدا میكند
قبول اين مسئوليت شرائط سنگينی دارد ، چه از نظر اطلاعات و
آگاهيها و چه از نظر قدرت اجرائی . اشكال كار ما تنها در اين نبوده و
نيست كه ما توجه كافی به اين اصل نداشته ايم ، اشكال بيشتر ما در اين
بوده كه ما خود را آماده برای انجام چنين وظيفه خطيری كه نامش مسئوليت
عمومی اجتماعی ( 1 ) برای پيشبرد هدفهای اسلامی است نداشتهايم . نه آگاهی
ما كامل بوده و نه قدرت اجرائی ما . لهذا ما زيانی كه از راه انجام و
اجراء جاهلانه اين اصل بردهايم ، از ناحيه ترك آن نبرده ايم . مظاهر
فعاليت ما در اين راه نشان میدهد كه ما تا چه حد آمادگی داشتهايم . به
عبارت ديگر كارنامه ما در امر به معروف و نهی از منكر خيلی خراب و
سياه است . معلوم میشود آگاهی ما تا چه حد بوده و قدرت ما تا چه حد .
البته اشكال كار ما بيشتر در ناحيه آگاهی است نه در ناحيه قدرت ( 2 ) ،
و هر دو شرط به اصطلاح شرط وجودند نه شرط وجوب ، يعنی شرط هستند كه بايد
آنها را تحصيل كرد . نمونههای كار ما از حساسيتهای ما درباره مسائل ،
كتابهايی كه منتشر میكنيم كه تا چه حد با پيشبرد هدفهای اسلامی منطبق است
، پولهايی كه انفاق میكنيم ، تبليغايی كه میكنيم ، مسائلی كه بيشتر فكر
ما را به خود مشغول میسازد ، از اينها میتوان فهميد كه چه
اندازه ما ارزش اين اصل را درك كردهايم .
5 - مطلب پنجم اينست كه كارنامه ما درباره اين اصل چگونه است ؟
متأسفانه ما كارنامه درخشانی در اجرای اين اصل نداريم . كارهای ما تحت
اين عنوان بجای اينكه امر به معروف و نهی از منكر باشد ، نوعی منكر بوده
است . فعاليتهای ما در اين زمينه چه به صورت تبليغ ، يا كتاب و نوشته
، يا هيئتهای اعزامی به خارج ، يا صرف پول ، يا ايجاد مؤسسه و يا هر شكل
ديگر ، صفر و يا نزديك به صفر بوده است .
6 - هر يك از امر به معروف و نهی از منكر ، مراتب و اقسامی دارد :
لفظی ، عملی ، مستقيم ، غير مستقيم ، فردی و اجتماعی .
7 - آخرين مطلب اينست كه پس از آنكه ارزش اين اصل را از نظر اسلام و
در مقام ثبوت دانستيم ، و پس از آنكه دانستيم ارزش بيشتر نهضت حسينی
از ناحيه اين عنصر است ، ( 1 ) و پس از آنكه دانستيم نهضت حسينی كه تا
پای گذشت از جان و عزيزان و ياران و همه چيز در راه امر به معروف و نهی
از منكر بود ، به اين اصل ارزش و اعتبار و آبروی شايسته داد ، ( 2 )
يعنی در حالی
كه ديگران آنرا در مرز ضرر شخصی متوقف میكنند و ارزش آنرا پائين
میآورند ، نهضت حسينی مرزی برای آن نمی شناسد ، پس از همه اينها ، آن
چيزی كه به عنوان نتيجه گيری بايد ذكر شود اينست كه ما چه كنيم كه ارزش
پيدا كنيم ، به خودمان ارزش بدهيم ، قيمت خودمان را نزد خدا بالا ببريم
، نزد پيغمبر خدا بالا ببريم ، آبروی خودمان را نزد ساير ملل جهان بالا
ببريم ، برای ما ارزش قائل شوند . ما چه كنيم ؟ و هم اينكه چه كنيم كه
ارزش عزاداری حسين را بالا ببريم ؟ آن اينكه شعارهای زنده و حسينی
انتخاب كنيم نه " نوجوان اكبر من " كه يك شعار پيره زنی است ، يا :
" زينب مضطرم الوداع الوداع " .
جواب اين سؤال را خداوند در قرآن داده است : « كنتم خير امة اخرجت
للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر »( 1 ) . شما بهترين و با
ارزشترين مردم جهان هستيد در پرتو اين اصل مقدس : امر به معروف و نهی
از منكر ، تعاون اجتماعی ، همدردی ، همبستگی ، احساس مسئوليت در مقابل
جامعه اسلامی .
ما بايد فرصت شناس و موقع شناس باشيم . ما بايد بدانيم كه به قول "
سيد شرف الدين " : ( قريب به اين مضمون ) لا يقضی علی الباطل الا عن
حيث جاء ( 2 ) .
گفتيم كه ما نه تنها حوادثی كه روزگار در بطن خود مستتر دارد و
میپروراند درك نمی كنيم ، حتی ظاهرترين پديدهها را درك نمی كنيم . نيز
گفتيم اشكال بيشتر ما در اين است كه آگاه
نيستيم نه اينكه توانائی نداريم . محال است كه يك جمعيت هفتصد ميليونی
( 1 ) ، دنيا روی آنها حساب نكند .
اكنون مثالی برای هر دو مطلب ذكر میكنيم كه اولا ناآگاهی ما چقدر است
نوشته شده هرگز پاك نشده است زيرا از نهايت تصميم و عمق انديشه حكايت
میكند .
2 - اين قسمت كه در شماره ( 1 ) بيان كرديم مؤيد آن است كه امام تحت
تأثير عامل امر به معروف و نهی از منكر منطق شهيد به خود گرفته بود كه
مافوق منطق عقل منفعتجو است . در اين منطق تنها يك چيز مورد نظر است و
آن پيشبرد هدف است به هر قيمت كه شده است . ولی در ساير عوامل يعنی
عامل امتناع از بيعت و عامل دعوت كوفيان برای تشكيل حكومت ، نمی شود
دامنه اقدام تا اين حدود گسترش يابد .
3 - عطف به نمره ( 1 ) : بسياری از سلاطين مايل بودهاند كه نامشان و
سخنشان و پيامشان ( هر چند پيامی نداشتهاند ) باقی بماند ، [ لذا ] آن را
بر لوحههای سنگی حك كردهاند كه منم مثلا شاه شاهان ، بغ ، ايزدنژاد و از
نژاد خدايان و امثال اين چرندها . ( رجوع شود به تواريخ سنگ نبشتهها )
ولی اينها هرگز در دلها و سينههای ثبت نشده ، اما پيام امام حسين بدون
آنكه روی سنگی و يا فلزی حك شود ، و با اينكه صرفا روی صفحه لرزان هوا
ثبت شد ، در سينهها و دلها حك شد و مانند خطوط نورانی وحی در دل اولياء
خدا برای هميشه باقی ماند ( « ان للحسين محبة مكنونة فی قلوب المؤمنين »
) ، در عاليترين مقام و مركز احساسی روحها ثبت شد كه بردن نامش اشكها
را جاری میسازد ، و خدا میداند تا كنون چند هزار تن جاری ساخته است .
چرا ؟ چون نهضتی بود از نظر هدف و مقصد ، انسانی ، عالی ، برای عدالت و
تقوا بود و از نظر انگيزه مؤثر در وجود امام حسين ، الهی و ما فوق شخصی
بود
در شرائطی كه فساد و تباهی بر جامعهای حكومت میكند و ظلم و ستم و
فساد همه جا را فرا گرفته ، اگر از هيچ حلقومی به خاطر حفظ جان و حيثيت
ندائی برنخيزد ، ديگران كه در مكان دور و يا زمان دور هستند ، قضاوتشان
اينست كه آنچه میگذرد نماينده روح مردم ، و به رضا و ميل مردم است و
احيانا آن را نوعی اعراض از اسلام و يا بالاتر انقلاب عليهالسلام تلقی
میكنند .
5 - عكس العملهای خود امويان كه در ورقههای " يادداشت نهضت حسينی
" نمره 36 نقل كردهايم از زبان عثمان بن زياد ، مرجانه ، يحيی بن الحكم
، هند همسر يزيد ، معاوية بن يزيد ، نشان میدهد اثر تكاندهنده شهادت ابا
عبدالله ( ع ) را و اينكه اين حادثه پرده نفاق را دريد و باطن كار را
برملا كرد و حساب امويان را از اسلام برای هميشه جدا كرد . و اين خود
نشاندهنده اين است كه امام حسين حق داشت منطق شهيد به خود بگيرد .
6 - جمله امام در روز عاشورا : " « انی لارجو ان يكرمنی الله بهوانكم »
" ( 1 ) مؤيد اين است كه امام مطمئن بوده به حسن اثر شهادتش و اينكه
اين شهادت آبروی امويها و هدفهای آنها را از بين خواهد برد و آبروی امام
را بيشتر خواهد كرد . اين نيز مؤيد مدعای شماره فوق است .
7 - عوامل خاصی كه ايجاب میكند قيام امر به معروف را ، به قرار ذيل
است
كبار .
8 - عطف به نمره فوق ، به طور كلی سياست امويها بر اين بود كه شكل
اسلام را حفظ كنند و محتوا را خالی كنند و به عبارت ديگر همچنانكه پيغمبر
اكرم در عالم رؤيا ديد ، سياست امويها بر اين بود كه در حالی كه روی
مردم به طرف اسلام است ، آنها را از اسلام دور كنند